شایان و سیما دو سال پیش برای مشکل خود به من مراجعه کردند، شایان در محل کار خود مسئول کارهای زیادی بود و از انجام دادن کارش لذت می برد.
سیما هم معلم بود و ساعات زیادی را به تدریس می گذراند.
پس از این که آن ها بچه دار شدند سیما تصمیم گرفت که کار خود را رها کند و به تربیت کودک خود بپردازد تا مادر خوبی باشد. به نظر او شوهر خوب کسی نبود که اخر هفته ها را به تفریح بپردازد، درحالی که شایان پس از یک هفته کار سنگین تنها می خواست اندکی استراحت کند.
برخلاف مورد قبلی شایان علاقه داشت تا کسی را برای کارهای خانه استخدام کند ولی همسرش مخالفت می کرد و می گفت که یک مرد خوب باید خودش به تقسیم کارهای خانه رسیدکی کند.
من تلاش زیادی کردم ولی سیما به هیچ عنوان قانع نمیشد که دست از افکار قدیمی خود بردارد او از کارهای شایان ایراد می گرفت و وقتی من به او گفتم که کارها را خودش انجام دهد گفت که این کارها وظیفه مرد است نه زن.
متاسفانه من نتوانستم پیشرفتی با این زوج داشته باشم و هنوز هم با این مشکلات سر و کله می زنند.
زوجی را می شناسم که بر سر همین مشکل کوچک همیشه دعوا داشتند. گاهی اوقات در حین دعوا آشغال ها سه روز بیرون خانه می ماندند.
زوج دیگری را می شناسم که بر سر وصل کردن دستگاه تهویه هوا به مشکل برخورده بودند ولی نه زمانی برای وصل کردن آن پیدا می کردند نه دوست داشتن از کسی کمک بگیرند.
موارد زیادی را می توان برای این مشکل ذکر کرد.